جدول جو
جدول جو

معنی خرده نان - جستجوی لغت در جدول جو

خرده نان
(خُ دَ / دِ)
تکه نان. قطعات ریز نان. قطعات کوچک نان
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرده کار
تصویر خرده کار
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده دان
تصویر خرده دان
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس، برای مثال سعدی دلاوری و زبان آوری مکن / تا عیب نشمرند بزرگان خرده دان (سعدی۱ - ۶۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده شناس
تصویر خرده شناس
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده بین
تصویر خرده بین
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرده بان
تصویر گرده بان
کوهان شتر، کمرگاه، گودبان، گردبان، سنام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده دانی
تصویر خرده دانی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنده ناک
تصویر خنده ناک
شاد، خنده رو، خندان، خنده کننده، درحال خندیدن، خنداخند، سبک روح، ضاحک، منبسط، شکفته، خنده رو، خندناک، ضحوک، خندندهبرای مثال من چو لب ژاله شدم خنده ناک / جامه به صد جای چو گل کرده چاک (نظامی۱ - ۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده گاه
تصویر خرده گاه
فرورفتگی بالای سم اسب که حلقۀ بخو را در آنجا می بندند، بخولق
فرهنگ فارسی عمید
(زَ دَ / دِ)
مردم صاحب عقل و دانا و آنکه بهمه چیز برسد از کلیات و جزئیات. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) :
دل خرد مرا غمان بزرگ
از بزرگان خرده دان برخاست.
خاقانی.
این دو طفل هندو اندر مهد چشم
بر بزرگ خرده دان خواهم فشاند.
خاقانی.
، باریک بین. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) :
دل نشکنم از عتاب یاری
کورا دل خرده دان ببینم.
خاقانی.
نبوده ست چون من گه نظم و نثر
بزرگ آیت و خرده دان عنصری.
خاقانی.
شد برکران درشت پسندی ّ روزگار
کاندر میان کار شه خرده دان نشست.
زکی مراغه ای.
- خرد خرده دان،عقل نکته بین.
- رأی خرده دان، عقل نکته بین:
آنکه رأی خرده دانش گر نماید اهتمام
ذره ای خرد از بزرگی آفتاب آسا شود.
سلمان ساوجی.
- عقل خرده دان، خرد خرده دان. عقل نکته بین:
عاجز ز کنه رفعت او فکر دوربین
قاصر ز درک رتبت او عقل خرده دان.
خواجوی کرمانی.
، عیب جوی. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) :
سعدی دلاوری و زبان آوری مکن
تا عیب نشمرند بزرگان خرده دان.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرده کار
تصویر خرده کار
آنکه در کار و هنر خویش دقیق و باریک بین است زیبا کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرده شناس
تصویر خرده شناس
نکته بین دقیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرده بین
تصویر خرده بین
دقیق، تیز فهم، باریک بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرده باج
تصویر خرده باج
عوارض متفرقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنده ناک
تصویر خنده ناک
شاد، خندان شاد بشاش خرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرده بان
تصویر گرده بان
نگاهبان نگهبان حارس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرده بان
تصویر گرده بان
((گِ دِ))
نگاهبان، نگهبان، حارس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرده باج
تصویر خرده باج
عوارض متفرقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
Giggling
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
ricanant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
くすくす笑う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
צוחק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
हंसते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
tertawa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
หัวเราะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
giechelend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
riendo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
ridacchiante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
rindo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
咯咯笑的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
chichoczący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
сміючись
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
kichernd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
хихикающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
킥킥 웃는
دیکشنری فارسی به کره ای